بعضی ها برای اینکه یه پولی بدست بیارن باهم تبانی می کنن و یکیشون با ماشین میزنه به اون یکی تا به این وسیله دیه بگیرن و اون دیه رو باهم شریک بشن و اینجوری به منفعتی برسن.
اینکارو یه زمانی آمریکا علیه افغانستان انجام داد و با راه اندازی گروهک طالبان و حمایت از اون، طی تبانی کاری کرد که طالبان به برج های دوقلوی آمریکا حمله کنه و این شد بهانه ای برای حمله نظامی به افغانستان.
حالا هم که اوضاع عراق و سوریه بخاطر حضور داعش بهم ریخته، نگاه همه دنیا رو به اون سمت جلب کرده تا هر کشوری از منافع خودش به نحو احسنت بهره ببره و سرش بی کلاه نمونه.
بعد از حضور ایران و روسیه در منطقه و کاهش شدید قدرت داعش و پیروزی های یکی پس از دیگری برای نیروهای ضد داعش، راه اندازان این گروهک تروریستی مثل اروپا و آمریکا حسابی منافع خودشون رو در خطر دیدن.
بعد از اینکه نقشه ائتلاف آمریکایی اروپایی برای کمک به داعش نگرفت و از اونطرف شاهد حملات موفق روسیه به مواضع داعش بودن، تصمیم گرفتن تا نیروهای پیاده خودشون رو در این دو کشور به حمایت از داعش اعزام کنند که اینکار نیاز به یک بهانه داشت.
و داعش با انجام حمله تروریستی در فرانسه به خوبی پاس گل اون هارو تبدیل به گل کرد و بهانه حمله نظامی به عراق و سوریه رو فراهم آورد و به احتمال قوی به زودی شاهد حمله نظامی اروپا به عراق و سوریه خواهیم بود...
برگرفته از معبر سایبری فنرسک
آقای هاشمی رفسنجانی که این روزها به حاجی خاطره از وی یاد می شود هرچند وقت یکبار یاد یکی از خاطراتشان از امام راحل بنا شرایط و مصلحت و منفعت خودشان گل می کند و آن را برای مردمانی که به خیال آقای هاشمی حافظه خود را از دست داده اند بازگو می کنند.
خاطراتی که بیشتر جنبه جلب توجه و گاهی دروغ و یا همراه با فرافکنیست و زمانی به یاد حاج آقا می آید که کشور در دوره حساس بوده و یا حواشی خاصی اطراف او و یا خانواده اش به وقوع می پیوند. این بار با شروع دادگاه آقازاده گویا آقای هاشمی بعضی از خاطراتی که به نفعشان نیست را زود از یاد برده اند و بجای آن دست به تهدید نظام برای افشای اسرار می زنند.
بد نیست خاطره ای از امام (ره) را صرفاً جهت اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی بازگو کنیم شاید ایشان چیزهایی یادشان آمد.
در سال ۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بنی بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی میرود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی میکند. مردم به او حمله میآورند و میخواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش میبرد، بچههای کمیته جلوی او را میگیرند میبرندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس میگیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده میشود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم؟ امام به مرحوم آیت الله اشراقی میفرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
پ,ن : پس جناب آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، طبق این خاطره از امام راحل (ره) برخورد با خائنین به کشور هرکسی که باشد می بایست با شدیدترین شکل ممکن صورت بپذیرد نه اینکه به بهانه رسیدگی به پرونده آقازاده به نوعی نظام را تهدید به افشای اسرار کنید.
پ,ن : بچه های عزیز کلاس اولی خوب درس بخونین تا مثل این آقاهه نشین.
روزی روزگاری در یکی از روستا ها کدخدای زندگی می کرد که همیشه به مردم دیگه زور می گفت و از اون ها سوءاستفاده می کرد و هیچ خدایی رو بنده نبود.
از قضا توی این روستا مش حسنی زندگی می کرد که یک باغ سرسبز میوه داشت. اما کدخدای زور گو بخاطر اینکه چاه آب دستش بود، آب باغ مش حسن رو بسته بود.
مش حسن برای اینکه راه حلی برای این مشکل پیدا کنه رفت پیش ناخدای باهوشی که توی اون روستا زندگی می کرد و ناخدا گفت بهتره تو باغ خودت چاه بکنی و محتاج کدخدای زورگو نشی.
اما مش حسن که حال و حوصله این کارهارو نداشت و میخواست هرچه زودتر به آب برسه به حرف ناخدای باتجربه و باهوش گوش نداد و رفت پیش کدخدای زورگو.
کدخدا که خودش باغ داشت و نمی خواست مش حسن رو دستش بلند بشه به مش حسن گفت مشکلی نیست اما دیگه نباید فلان میوه ها رو توی باغت داشته باشی و مش حسن هم قبول کرد.
اما کدخدای زورگو بیشتر طمع می کرد و هربار میوه دیگه ای رو هم حذف می کرد. تاجایی که به مش حسن فقط اجازه کاشت کلم و هویج سبزیجات رو داد و گفت به این شرط که این کره الاغ من هروقت که از کنار باغ تو رد شد باید بهش اجازه بدی تا از سبزیجات باغت بخوره.
اما این کره الاغ چموش هروقت از کنار باغ مش حسن رد می شد کلی از سبزیجات باغ مش حسن رو می خورد تا جایی که حتی همون سبزیجات هم دیگه چیزی ازش نموند و مش حسن به خودش گفت ای کاش به حرف ناخدا گوش می دادم...
این بود کل حقیقت مذاکره مش حسن با کدخدای زورگو. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
پ,ن : اگر به لحن صحبت های کشورهای مذاکره کننده قبل از فتنه 88 بر گردیم می بینیم که برد دست ما بود و اون ها به دنبال ما بودن اما بخاطر خیانت چند نفر همه چیز عوض شد. حالا هم به نوعی همه ما فریب خوردیم. نتیجه مذاکرات هرچیزی که باشه و فرض مثال تحریم ها برداشته هم بشه، ما از طریق حقوق بشر بدترین تحریم هارو متحمل خواهیم شد...
ناخدای انقلاب : با مذاکره مخالف نیستم، اما به جای نقاط خیالی باید به نقاط امیدبخش دل سپرد.
سازمان فضایی ایران مکانی که در آن ماهواره امید که امیدی بود برای مردم ایران به منظور دستیابی به فضای لایتناهی در اقدامی که این روز ها برای ما عادی شده است از سوی رئیس جمهور دولت تدبیر و امید به شکل نا امیدانه ای منحل شد.
این سازمان با هدف فضایی شدن ایران زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل شده بود و موفق به پرتاب چندین کاوشگر و ارسال موجودات زنده به فضا شده بود، هدف گزاری این سازمان پرتاب ماهواره های مورد نیاز کشور و فرستادن فضانورد ایرانی به فضا بود.
متاسفانه شنیده ها حاکی از این است که علت انحلال سازمان اعلام نگرانی غربی ها به بهانه موشک های ماهواره بر و دسترسی ایران به تکنولوژی استراتژیک پرتاپ ماهواره و ورود به باشگاه اختصاصی فضایی در مذاکرات بوده است و این خروجی همان تفکریست که میگوید انرژی هسته ای برای ما لازم نیست.
ما نیز از جناب آقای رئیس جمهور دولت تدبیر و امید بابت این موج منفی که مانع پیشرفت های علمی ایران خواهد شد و نا امیدی را به جامعه تزریق خواهد کرد تشکر و قدردانی می نماییم. خب چی بگیم اگه انتقاد کنیم باز یه برچسب میچسبونین.
زیاد سخت نیست اگر کمی بیندیشیم که چرا آقای ظریف در کمیسون امنیت ملی مجلس گفت حتی اگر استیضاح هم بشوم جزئیات مذاکرات را نمیگویم. خدا می داند دیگر کجای این انقلاب و کدام امید این مردم را فروخته اند تا در خیال خام به توافق خیالی برسند.
پ,ن1 : اینجوری که آقایان دارن کشور رو مثل قرارداد ترکمن چای دو دستی تقدیم می کنن فکر کنم کم کم بجای استفاده از اینترنت و تلفن همراه باید رو بیاریم به سوی علامت دادن با دود.
پ,ن2 : اگه شب خوابیدین صبح بیدار شدین دیدین چند تا آمریکایی تو خونتون نشستن زیاد تعجب نکنین شاید از بند های توافقنامه باشه.
پ,ن3 : نمیدونم چرا این روز ها بدجور دلم برای پیرمرد مهربان دوران انتخابات، آقای غرضی تنگ شده است. کجایی غرضی که یادت بخیر.
شاید این سؤال در ذهن همه شما بوجود آمده است که چرا علی مطهری مدام در مجلس ساز مخالف می نوازد و در نطق چند روز پیش خود که باعث بوجود آمدن تنش در پارلمان شد از سران فتنه حمایت کرد.
جواب این سؤال چندان سخت نیست وقتی خوب به عمق وجود علی مطهری نگاهی بیندازیم. فرزند پدری که فکر می کرد اگر پدرش شهید نمی شد حتماً به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می شد و آقازاده به خیال خود می توانست با کشور یک قل دو قل بازی کند.
این درست همان ذهنیتی است که فرزندان حاجی خاطره را سال هاست به تکاپو انداخته است و مدام در هر تشنج و تنشی در کشور حضور فعال دارند تا شاید بتوانند در روند رهبری انقلاب خللی ایجاد کنند که هر بار از سوی مردم تو دهنی بزرگی می خورند.
حتی خود حاجی خاطره رهبری را حق خود می داند تا جایی که هر چند وقت خاطرات شیرین دوران همراهی با امام خمینی برایش گل می کند و گاه گاهی اگر کسی به نورچشمی هایش که در حال خیانت به کشور هستند بگوید بالای چشمتان ابروست می گوید اسراری از نظام در قلب من است و غیر مستقیم نظام را تهدید می کند که اگر نورچشمی هایم را از حاشیه امن خارج کنید و گزندی به ایشان برسانید سینه ای دارم از اسراری که در صورت افشای آن ها تار و پود نظام از هم خواهد پاشید.
اما نکته قابل توجه در این میان طرفداری همه جانبه وب سایت حاجی خاطره از علی مطهری است تا جایی که اکثر خبر های دو سه روز گذشته در وب سایت حاج آقا پر است از حمایت ها و عکس های یادگاری با علی مطهری. پس به خوبی واضح است هوچی گری مطهری در مجلس ریشه در تفکراتی دارد همانند پسران حاجی خاطره که نظام را ارث خود می دانند.
اما در این میان موسوی و کروبی تنها بازیچه ای بیش نیستند و نه حاجی خاطره دلش برای آن ها می سوزد نه علی مطهری بلکه آنان فعلاً ملعبه ای به دست این دو هستند تا بتوانند گاه گاهی با ایجاد تنش به دیگران نشان بدهند به دنبال ارثیه خود از نظام هستند.
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد
حالم چو امیری است که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد
پ,ن : به احترام شهید مطهری ، همگی برای اصلاح این پسر ناخلف دعا می کنیم
عاروتص شوع، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی میگوید که درباره ایران همه گزینه ها روی میز است و اسرائیل به هیچ وجه برای دفاع از خود به محدودیتهای دیپلماسی توجه نمیکند.
اشتاینیتز با بیان اینکه تهران در مصالحه با کشورهای غربی بر سر مساله هستهای شکست خورده هشدار داد که تل آویو میتواند به طور یکجانبه علیه ایران و برنامه هستهای این کشور اقدام کند.
وی به خبرنگاران گفت: نمیخواهم خیلی خاص بگویم اما همه گزینه ها روی میز است. ما هرگز حق اسرائیل برای دفاع از خود را به مسائل دیپلماتیک محدود نمیکنیم.
برای دریافت اندازه اصلی بر روی عکس کلیک نمایید
ناخدای انقلاب : گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حملهی نظامی میکنند؛ اما بهنظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.
Ayatollah Khamenei : Sometimes leaders of the Zionist regime threaten us. They threaten us with a military invasion, but I believe even they themselves know - and if they do not, they should know - that if they make a wrong move, the Islamic Republic will raze Tel Aviv and Haifa to the ground.
ناخدای انقلاب: اگر بنابر تحریم باشد درآینده ملت ایران آنهارا تحریم میکند. بیشترین مجموع نفت و گاز دنیا برای ایران است. گازی که دنیا و اروپا به آن احتیاج دارد. ایران میتواند آنها را تحریم کند اگر لازم باشد.
برای مشاهده اندازی اصلی بر روی عکس کلیک نمایید
Ayatollah Khamenei: If sanctions are to be used , the Iranian nation will put sanctions on them in future. Iran has the world’s largest total reserves of oil and gas, the gas that the world and Europe are in need of. Iran can impose sanctions on them , if necessary.
پ,ن : لطفاً این کاتور را در شبکه های اجتمای انتشار دهید.
سلام به ملت نامحرم ایران. امیدوارم حال همتون خوب خوب باشه. خیلی خوشحالم که این روز ها همهجا اسمی از من هست. تا جایی که حتی برام اسم جدید هم ساختن و بجای فکت شیت به من میگن گزارش برگ.
آقا دم همتون گرم نمیدونستم اینقدر پیش شماها خاطرم عزیزه وگرنه به محمدجواد جون میگفتم زودتر ازینا منو اعلام کنه مثل داداشم جان که هنوز مذاکرات تموم نشده بود زودی منو اعلام کرد.
خب حتماً برای همه شما سؤال پیش اومده من کی هستم و چی میخوام بگم و برا چی هی اسم منو می برن، پس من هم میخوام خودمو برای همه شماها معرفی کنم تا بهتر منو بشناسین فقط جون داداش برام جوک نسازین.
جونم براتون بگه فکت شیت در کشورهای دیگه مثل آمریکا استنباطیهست که دولتمردان اون کشور جمعبندی و تفاسیر حول یک اتفاق مهم بینالمللی و حتی داخلی برای معرفی دستاوردهای خودشون رو بهصورت کلی بیان میکنن تا به ملتشون بگن : ببینین ما همچین کارایی کردیم و برین حالشو ببرین.
اما تو ایران قضیه برعکس هست و از اونجایی که ملت ایران برای دولت نامحرم هستن از ارائه من به مردم خودداری می کنن تاکسی متوجه نشه توی مذاکرات لوزان (به قول آقای عراقچی لویزان) چه دستاوردهای شگرفی دولت کسب کرده که اونسرش ناپیداست.
البته من تازه متوجه کاربردهای دیگه خودم در ایران شدم مثلاً با اسم بنده میتونن به دیگران هم توهین کنن همانطور که رئیسجمهور ایران، ملت رو متهم کرد به کمحافظه بودن و با این ادعا بهصورت غیرمستقیم به شعور مردم توهین کرد.
البته من بهعنوان یک فکت شیت فکر میکنم دوستان گلم توی دولت معنای شعار امسال رو بد متوجه شدن و بجای دولت و ملت، همدلی و همزبانی اشتباهاً فکر کردن شعار امسال دولت برتر از ملت، همینه که هست می خوای بخواه نمی خوای نخواه هست، وگرنه چه دلیلی داره اینقدر وقت تلف کنن؟
یه روز صالحی میگه فکت شیت ایرانی نوشتهشده و نزد ظریف است و فرداش ظریف میگه نیازی به انتشار فکت شیت ایرانی نیست و رئیسجمهور هم میگه فکت شیت ایرانی قبلاً منتشرشده است حتی پیش از نسخه آمریکایی آن!
آقا من بهعنوان یک فکت شیت یک پیشنهاد دارم و اون این هست که از رو همین نسخه آمریکایی من یه کپی بگرین بدین به مترجم گوگل و برگردانم کنین به زبان فارسی بدین ملت حال کنن. والا اگه متن فارسی من بیاد بیرون خدا میدونه چیا توشهها. ازمن گفتن بود دیگه صلاح دولت خویش روحانی داند.
ناخدای انقلاب : من به خود مسئولین هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است...
بزرگترین درسی که میشه از اتفاقات عجیب و غریب آخرین بازی فصل لیگ برتر فوتبال 94-93 بین تراکتور سازی تبریز و نفت تهران گرفت اینه که اگه بعضی ها وقتی داری یه چیز ارزشمندی رو از دست میدی و بهت این رو نگن و تو به هوای اینکه به یک برد بزرگ دست پیدا کردی شروع کنی به شادی و جشن و پایکوبی بعد یکدفعه بفهمی که چه کلایی سرت رفته، اونوقته که حالت گرفته میشه، اونم بدجور درست عین تماشاچی های بی گناه تراکتورسازی تبریز.
حالا لابد می پرسین خب که چی؟ خب به جمالتون. اگه یه نگاهی به اتفاقات سیاسی ایران بندازیم خوب می بینیم الان یه عده خیلی �
مستر جیکاک معروف به سیدجیکاک جاسوس انگلیسی بود که به دستور ملکه انگلستان برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت به مناطق نفت خیز ایران اعزام شد و هفت سال در بین عشایر بختیاری زندگی کرد و بافرهنگ و لهجه آنان کامل آشنا شد.
جیکاک بعد از هفت سال اعلام کرد که سید هست و برای اثبات حرف خود کراماتی را نشان داد. جیکاک عصایی داشت که وقتی آن را به بدن کسی میزد به خاطر وجود خازنی در ته عصا به آن فرد شوکی داده میشد و یا ریش مصنوعی ضد آتش خود را آتش میزد و شعلهور نمیشد و حتی آتش را به زیر عبای ضد آتش خود قرار میداد ولی نمیسوخت و به مردم میگفت من سید واقعی هستم و اگر سادات دیگر راست میگویند شعله آتش را به لباس خود بزنند و ...
این جاسوس MI6 با فن بیان و با کرامات بسیاری که داشت در بین مردم محبوبیت خاصی پیدا کرد و در اواخر دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، فرقهای را در منطقهٔ بختیاری، بویراحمد و خوزستان ایجاد میکند که طلوعیان یا سروشیان نام داشت.
سید جیکاک به هنگام ملی شدن صنعت نفت، با گشتوگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به گویش بختیاری برای آنها طرح نمود: "تو که مهر علی مین دلته ملی شدن صنعت نفت سی چنته" یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به دنبال ملی شدن نفت هستی!!!
و امروز باگذشت زمان و با بالا رفتن شعور و آگاهی مردم بازهم هستند کسانی که مانند سیدجیکاک با کلامی که صادق نیست و زشت است مدام در گوش ما زمزمه میکنند که توکه مهر علی مین دلته انرژی هسته ای سی چنته!!!
آن ها بجای دعوت کردن ما برای نزدیک کردن آتش به لباسمان، راه به جهنم رفتن را نشانمان میدهند و بعضی دیگر بجای عصای شوک دار، داس را به ما نشان میدهند و بعضی دیگر ما را متهم به بیسواد بودن میکنند و ....
اما حرف دل من اینست که اگر سیدجیکاک این اقدامات را انجام میداد تا صنعت نفت ما ملی نشود حداقل یک بیگانه و دشمن بود اما چرا امروز خود ما تیشه به ریشه آن چیزی میزنیم که حق مسلم ماست؟
مگر گناه ۸۵۰۰۰۰ ایرانی بیمار چیست که برای درمان به سوخت ۲۰ درصد احتیاج دارند اما حال مجبوریم آنان را برای درمان به خارج بفرستیم تا مثل جانبازان شیمایی در آلمان بجای درمان بر روی آنان آزمایش انجام دهند؟
بااینحال مانند رهبر معظم انقلاب که در روند مذاکرات دخالت نمیکنند و فقط و فقط از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنند ما نیز از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنیم اما برای آینده کشورمان با این دشمنان، همچنان دلواپسیم و میلرزیم اما دل خوش می کنیم به جهنمی که با این مذاکرات دارند برایمان می سازند!!!...
سال 88 عدهای به بهانه تقلب و بستن این انگ به دولت وقت توانستند حس بی اعتمادی رو در مردم القاء کنند و باعث بشوند تا آشوبهای خیابانی در تهران و سایر شهرهای کشور ابتدا علیه دولت و بعد علیه انقلاب و رهبر عزیز انقلاب شکل بگیره.
و حالا در سال 94 هم عدهای از سر دلسوزی و گاهاً تعصب بیجا درست روی خطی پا گذاشتهاند که مدنظر آمریکاییها برای ایجاد فتنهای جدید در ایران است، این بار هم قصد دارند با ایجاد حس بی اعتمادی به دولت جرقهی فتنه جدید را راه بیندازند.
شاید شما خواننده محترم پیش خودت بگی نویسنده این مطلب قصد داره از دولت تدبیر و امید حمایت کنه اما اگه یه نگاهی به صحبتهای مقام معظم رهبری بیندازیم که فرمودند فتنه بزرگتری درراه است و همچنین نگاهی عمیق به علت نامگذاری سال 94 به نام سال دولت و ملت همدلی و همزبانی بهخوبی درک خواهی کرد که مقام معظم رهبری بهدرستی فتنه جدید را شناختهاند.
اما مگه میشه نسبت به اقدامات دولت واکنش نشان نداد؟ جواب خیر هست چراکه انتقاد باعث شناخت ایرادهاست و به دولت کمک می کنه تا نسبت به رفع این ایرادات قدم برداره. اما این انتقادات نباید جنبه تخریب دولت رو به خود بگیره.
چیزی که آمریکاییها از این مذاکرات میخواهند اینست که دولت رو در نظر مردم بیاعتماد کنند و مثلاینکه تا حدی هم به این خواسته خودشون رسیدند. پس بهتره به جای تخریب دولت به حمایت از او با نقد دلسوزانه بپردازیم و از تیم مذاکرهکننده حمایت کنیم تا کور شود چشم هر بدخواهی که خواهان این انقلاب نیست.