کلیپ صوتی از سخنان استاد رائفی پور با موضوع نقد سکولاریسم و ماکیاولیسم و تفکرات آن ها و خطراتی که این تفکرات برای جامعه کنونی ما دارند
با تدوین زیبا - حتما گوش کنید
این مستند با موضوع سیاه پوستان آمریکا میباشد و ظلم ها و نژاد پرستی هایی که بر ضد سیاهپوستان آمریکا در جریان است را نشان میدهد
امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرمایند:
و نیز فرموده اند:
و می فرمایند:
علاوه بر این امام علی (علیه السلام) در تعریف خوشبختی می فرمایند:
کلیپی از استاد رائفی پور در مورد تفاوت های ذاتی مرد و زن
حتما گوش کنید
تصویری:
کلیپ صوتی زیبا با موضوع خصوصیات و ویژگی های دوست خوب از منظر ائمه اطهار
صوتی:
این کلیپ تصویری یکی از مدارس ابتدایی بوشهر را نشان میدهد که جشنی به مناسبت روز معلم در آن برپا شده است.
در کلیپ میبینید که گروه موسیقی در حال نواختن موسیقی غیر مجاز میباشد و دانش آموزان در مقابل چشم اولیاء خود و مسئولان مدرسه اقدام به رقص و آواز دسته جمعی میکنند
حال سوال اینجاست که مسئولین مدرسه از مدیر تا مسئول فرهنگی و تربیتی مدرسه ،به چه دلیلی از این عمل دانش آموزان که حیاط مدرسه را به یک پارتی تبدیل کرده اند جلوگیری نمیکنند.
کلیپ کاملا گویای این افتضاح فرهنگی میباشد
کلیپ تصویری:
مفتی تندور وهابی عربستانی "علی الربیعی" در صفحه رسمی تویتر خود مدعی شده که شیعیان یک کعبه داخل کشور خود یعنی ایران درست کرده اند و انتظار دارند که حضرت مهدی از انجا ظهور کنند.
این ادعای مضحک او همرا با تایید همفکران وهابی خود قرار گرفت که اکثر آنها به علت عدم تسلط شان به زبان فارسی هرگونه خبر دروغی در مورد ایران را باور می کنند.
پیشتر نیز این مفتی وهابی با طرح مسئله ای در تویتر تعجب مخاطبان را برانگیخت.
این مفتی وهابی در سخنانی توهین آمیز اظهار داشت: شیعیان بدون پرداخت جزیه در بین ما زندگی می کنند در حالیکه شرع می گوید تمام غیر مسلمانان باید برای زندگی در یک کشور اسلامی جزیه پرداخت کنند. جزیه یک قانون شرعی است و پیش ازاین نیز خلفای اسلامی آن را از مجوس(یعنی زرتشتیان) بحرین و بربر دریافت می کرده اند و در این حکم، اجماع وجود دارد.
از بین فتوای مضحک وی می توان به این فتوا نیز اشاره کرد: بر تمام منشی های زن واجب است، سه بار به مدیرشان شیر بدهند تا در حکم مادرشان باشند و بتوانند کنار آن ها کار کنند.
به تازگی گروهی به همراه خود شجریان تلاش دارند شجریان را که سابقه توهین به نظام و اصل اسلام دارد را در جامعه احیا کنند و جایگاه از دست رفته او را در ایران برگردانند.
محمدرضا شجریان، روزگذشته در همایش بینالمللی حافظ که توسط دانشگاه آزاد برگزار شده است، روی سن آمده و گفته است که: «من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.»
او اما در حالی دم از خواندن برای
مردم میزند که ظاهرا فراموش کرده است که چند سال قبل با حمایت از فتنه و
اصرار بر حذف اثارش از صداوسیما در گفتگویی با بی بی سی فارسی گفته بود که:
«در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و
خاشاک به حرکت در آمده اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من
صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» و به این نکته
هم اشاره کرده بود که هربار که صدای خود را از صداوسیما می شنود احساس شرم
می کند و بدنش می لرزد.
اینها اما شاید چندان مهم نباشد.
مسئله تلاشی است که برای بازگرداندن شجریان به فضای موسیقی رسمی ایران
آغاز شده است. چند هفته قبل گزارشی منتشر کردیم از پروژهی احیای شجریان در
موسیقی ایران و فشار رسانهای شبهروشنفکران به وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی برای اعطای مجوز فعالیت به این خواننده. فشاری که پس از آن آغاز شد
که سخنگوی وزارت ارشاد در مصاحبهای رسما اعلام کرد که «برخی افراد برای
اجرای کنسرت دارای محدودیت قانونی هستند. ایشان [محمدرضا شجریان] هم
محدودیتهایی دارند.»
در هفتههای اخیر اما تلاش برای
بازگرداندن مهمترین هنرمند حامی فتنه که ظاهرا با از دست دادن تریبونهای
رسمی و کوچ به بیبیسی در خطر فراموشی قرار دارد، شدت بیشتری گرفت و در
آخرین اقدام هم روز گذشته شجریان در همایش بینالمللی حافظ که توسط دانشگاه
آزاد برگزار میشد روی سن آمد و بعد از خواندن آوازی گفت که: «زیادهگویی
نمیخواهم بکنم. من چندین سالی است که میخوانم و آنچه باید را تا به حال
خواندهام و از این به بعد هرچه بخوانم زیادهگویی است اما من چند سال است
که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم.»
در همین زمینه چند روز قبل زمزمههایی مبنی بر حضور محمدرضا شجریان در ارکسترملی به عنوان خواننده شنیده شد.
«زمزمههایی برای حضور مجدد محمدرضا شجریان بر روی صحنه شنیده میشود. این زمزمهها هنگامی شدت گرفت که ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران با هم ادغام شدند و علی رهبری هم در نشست خبری از حضور در یک ضیافت شام با یک خواننده و دعوت از او برای حضور در ارکستر خبر داد. با حضور محمدرضا شجریان در کنسرت چهارشنبه گذشته و دیدار او با مدیران و اعضای ارکستر این شائبه بیش از بیش تقویت شد. آیا قرار است طلسم حضور شجریان بر صحنه شکسته شود و منع قانونی اجرای او از میان برداشته شود؟»
البته بعد از انتشار این خبر ییروز ارجمند، مدیر مرکز موسیقی وزارت ارشاد، در خصوص حضور شجریان در ارکستر سمفونیک گفت: «در
درجه اول باید اعلام کنم که طبق قرار داد علی رهبری به عنوان مسئول فنی
ارکستر تا شش ماه اول یعنی تا اواسط مهرماه امسال هیچ خواننده ای قرار نیست
به ارکستر سمفونیک اضافه شود.»
وی همچنین درباره برپایی کنسرت محمدرضا شجریان هم گفته بود: «همانطور
که سخنگوی ارشاد گفته است آقای شجریان به خاطر یکسری موضع گیریهای طی سال
های اخیر داشته اند باید خودشان پاسخگو باشند و تا آنجا که بنده مطلع هستم
و مسائل مربوط به ایشان همان مواردی است که سخنگوی ارشاد قبلا گفتهاند.»
همانطور که ارجمند گفته است سخنگوی
ارشاد پیش از این در موضعی منطقی و قانونی نسبت به شجریان گفته بود که:
«آقای شجریان باید رفتارهای گذشته خود را جبران کند و به موسیقی ایرانی و
اسلامی برگردد. ایشان در دهه اول انقلاب حضور و برنامههای خوبی داشت، اما
نوع رفتارهایش در دهه دوم انقلاب باعث شد کمی از مردم و نظام فاصله بگیرد و
خودش مسئول این کار است. با این حال راه بازگشت برای ایشان باز است، به
شرطی که به چارچوبهای نظام متعهد باشد. نمیشود فردی هم معترض و منتقد
شدید باشد و ضوابط و معیارهای حاکم بر نظام را نپذیرد و هم بخواهد کار
کند.»
اما وزارت ارشاد در مورد همین
موضع مورد حمله شبهروشنفکران قرار گرفت و در نهایت سخنگوی ارشاد مجبور به
تغییر موضعش شد. با همهی این اوصاف هم به نظر میرسد موج رسانهای
شبهروشنفکران داخلی و ضدانقلاب خارجنشین برای فشار به وزارت ارشاد و
همچنین ترتیب دادن محافل و مجالسی مانند همایش روز گذشته دانشگاه ازاد
تلاشی است برای احیای خوانندهای که ظاهرا پس از عدم برخورداری از
تریبونها و حمایتهای رسمی و نقل مکان به شبکههای معاند، اعتبار سابق خود
را در بین مردم از دست رفته میبیند و پس از مواضع صریحش علیه جمهوری
اسلامی و اکثریت مردم، حالا برای عدم فراموشی توسط آنان در محافل مختلف
حاضر میشود از مردم دم میزند.
اما
شجریان و رسانههای حامی او ظاهرا فراموش کردهاند که او یکی از کسانی بود
که اظهارات ضدایرانیش در ایام فتنه با استقبال بالای شبکههای معاند
روبرو میشد. او حتی با خروج از ایران وقیحانهترین توهینها را به جمهوری
اسلامی روا داشت و حتی پا را فراتر از مسائل سیاسی گذاشته و شروع به توهین
به باورهای مذهبی مردم کرد و در یک جسارت به دین اسلام گفت: «اینها هرگز با
هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار
نیامدن، باز هم نخواهند آمد....»
بنابراین به نظر میرسد که با
وجود این مواضع و فعالیتها، اساسا تلاش برای بازگرداندن شجریان به فضای
موسیقی داخلی و احیای مجدد او با حضور در مراسمهایی مانند مراسم روز
گذشتهف تلاش بیهودهایست و موضع وزارت ارشاد در مورد ممنوعالفعالیت بودن
وی و عدم دادن مجوز برای برگزاری کنسرت و انتشار البوم حداقلیترین کاری
است که وزارت ارشاد جمهوری اسلامی میتواند انجام دهد، چرا که اساسا پذیرش
چارچوبهای سیاسی و اخلاقی جمهوری اسلامی حداقلیترین نیاز برای فعالیت
قانونی در کشور است و محمدرضا شجریان بارها نشان داده است که به این
چارچوبها اعتقادی نداشته و بر علیه آنها نیز اقدام کرده است.
انجمن قلم آمریکا پس از یک هفته بحث و بررسی سرانجام جایزه به اصطلاح آزادی بیان خود را به نشریه فرانسوی شارلی اِبدو اهداء کرد.
نمایندگان شارلی ابدو نیز شامگاه سه شنبه جایزه خود را در میان تشویق حضار دریافت کردند.
«ژرار بیار» سردبیر شارلی ابدو گفت: دریافت این جایزه را مایه افتخار میداند و در سخنرانی خود از کسانی که این نشریه را حمایت کردهاند، تشکر کرد.
همزمان با اهدای جایزه در حضور سلمان رشدی، نیل گیمن به همراه صدها ویراستار و نویسنده دیگر از دنیای نشر، تدابیر امنیتی در اطراف محل برگزاری مراسم در موزه تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک، تشدید شد.
«مایکل اونداتجه» Michael Ondaatje، «پیتر کری» Peter Carey و چهار نویسنده دیگر در اعتراض به تصاویر اهانت آمیز شارلی ابدو به اسلام و مسلمانان، محل برگزاری مراسم را ترک کردند.
تصاویری که خواهید دید رزمندگانی هستند که احتمالا از عملیات برگشتند و اینگونه از فرط خستگی به خواب شیرینی رفتند.
در جهاد فی سبیل الله که باشی خوابش هم می چسبد حتی اگر در این وضعیت باشی.
شبکه خبری بی بی سی به نقل از مسئولان عربستانی گزارش داده که سامانه دفاعی عربستان یک موشک اسکاد شلیک شده از سوی انصار الله به خاک این کشور را منهدم کرده است.
مسئولان عربستانی مدعی شدهاند که یک موشک اسکاد وابسته به گروه انصار الله یمن را منهدم کردهاند.
شبکه خبری “بی بی سی”، به نقل از مقامات سعودی گزارش داده که این موشک از سوی انصار الله به خاک عربستان شلیک شده بوده است.
شبکه خبری “راشا تودی”، نیز گزارش داد که بر اساس ادعای عربستان این موشک
از صعده به سوی منطقه “خمیس مشیط” قلب منطقه عسیر در جنوب عربستان شلیک شده
بود.
به بیانی واضحتر اعلام بسیج عمومی چه از طریق
مرجعیت در عراق و چه به شکل تلویحی توسط سیدحسن نصرالله موجب درگیر کردن تمامی بدنه جامعه و آگاهسازی آنها نسبت به خطر بزرگی است که ساختار منطقه را به طور کامل تهدید میکند.
زمانی که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در پانزدهمین سالگرد پیروزی مقاومت خبر از احتمال اعلام بسیج عمومی داد نه تنها دشمنان بلکه دوستان وهوادارنش را هم در غافلگیری و شوک فرو برد. اما دو هفته بعد از آن وقتی شیخ مهدی کربلائی سخنگوی مرجعیت عراق و نماینده آیت الله سیستانی همان سخنان سید مقاومت را تکرار کرد همسویی خط اسلام مقاوم در مقابل هجمه گسترده غربی ـ صهیونیستی ـ وهابی بیش از هر زمان دیگری برای افکار عمومی مشخص شد. این فتوای مرجعیت در حالی اعلام می شود که سخنان سید حسن نصر الله در جشن اخیر مقاومت(۱۵ می) بسیاری از دشمنان جریان مقاومت به ویژه طیف عربستانی را به شدت خوشحال کرده بود تا برخی اعلام بسیج عمومی از سوی سید مقاومت را به عنوان پایان توان حزب الله در مقاومت در برابر گروه های تکفیری ـ صهیونیستی تعبیر کنند و ÷رسش هایی را در همین باب مطرح نمایند که بیشتر به شبهه ها دامن می زند. از جمله اینکه به راستی این اعلام بسیج عمومی به چه دلیلی صورت می پذیرد؟ آیا توطئه ها شدت بیشتری به خود گرفته و ساختار فعلی مقاومت قادر به پوشش دهی تمامی جبهه ها نیست؟ آیا آنگونه که دشمنان ادعا می کنند محور مقاومت دچار فرسایش شدیدی شده است ؟ آیا ما در شرف ورود به مرحله ی تازه ای از رویارویی هستیم که مستلزم نیروهای بیشتری می باشد؟ آیا این اعلامیه، به تغییر استراتژی مقاومت در قبال مسایل منطقه مربوط می شود؟ آیا اعلام بسیج عمومی بیانگر ضعف است یا نشانی از آماده سازی برای پایان دادن به غائله؟ مراحل این رویارویی کدام است وهم اکنون در چه مرحله ای از آن قرار داریم؟ این ها برخی از پرسش هایی است که در رسانه های دوست و دشمن در رابطه با اعلام احتمال بسیج عمومی مطرح شده و پاسخ صریح و صحیح به آنها میتواند در واکاوی تقابل محور مقاومت با طرح راهبردی که امروز در واژه ی چهار حرفی داعش معرفی می شود، راهگشا باشد.
فارس در چند بخش به واکاوی استراتژی محور مقاومت در قبال دکترین جنگ
نیابتی و راهبرد تخریب و پاسخ به برخی از این پرسش ها خواهد پرداخت. در بخش
نخست به چرایی احتمال اعلام بسیج عمومی از سوی محور مقاومت پرداخته شد و
در بخش دوم به این پرسش که “محور مقاومت یا دشمنان ؛ کدام یک دچار ضعف و
استیصال شده است؟” پاسخ داده شد. در بخش حاضر به این پرسش پاسخ داده خواهد
شد که آیا آنگونه که دشمنان ادعا می کنند محور مقاومت دچار فرسایش شدیدی
شده است؟ نقش مرجعیت در ساخت یک رهبری واحد برای رویارویی با استراتژی جنگ
نیابتی چگونه نقشی است؟
۱۲ خرداد گذشته مردم عراق سالگرد صدور فتوای جهاد کفائی مرجعیت این کشور را علیه گروه های تکفیری- بعثی گرامی داشتند.
فتوای آیت الله سید علی سیستانی و حمایت تمامی مرجعیت از ایشان در اعلام جهاد کفائی به اعتراف اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران عراقی موفق شد عراق را از توطئه بزرگی که می توانست این کشور را تا مرز فروپاشی کامل پیش برده و سرنوشت یوگسلاوی سابق را برایش رقم بزند نجات داده یا حداقل تحقق آنرا توسط دشمنان با دشواری بیشتری مواجه کند.
به گفته برخی از کارشناسان، جنگ طایفه ای دایر در اقصی نقاط جهان اسلام
که عراق وسوریه محور اصلی آن و یمن به شکل دیگری از نمادهای آن به حساب
میآید نشان می دهد که دشمن به دنبال تضعیف حداکثری محور مقاومت است به
نحوی که دیگر ساختار قدرتمندی در میان کشورهای اسلامی به طور اعم و این
محور به طور اخص برای مقابله با رژیم صهیونیستی باقی نماند.
اما ظاهرا تحقق این فاز خاص از توطئه بزرگ چندان هم با موفقیت همراه نبوده است.
نزار حیدر تحلیلگر عراقی ساکن آمریکا در گفتگویی با روزنامه شبه رسمی الصباح بغداد در این باره می گوید: با صدور فتوای مرجعیت نه تنها کشور از فروپاشی جان سالم به در برد و توانست شوک سقوط موصل را مهار کند بلکه با بسیج جامعه عراق و وارد کردن آنها در جنگ علیه تروریسم کم کاری سیاستمداران کشور را هم جبران نماید تا امروز شاهد حضور حداکثری جامعه عراق در جنگ علیه تروریسم در سطوح و ابعاد مختلف آن باشیم و یأس نا امیدی نشأت گرفته از ماشین تبلیغاتی و رسانه ای و روانی دشمن جای خود را به عزم و اراده و اشتیاق برای مقابله با دشمنان و تروریسم بدهد.
به بیانی واضحتر اعلام بسیج عمومی چه از طریق مرجعیت در عراق وچه به
شکل تلویحی توسط سید حسن نصر الله موجب درگیر کردن تمامی بدنه جامعه و
هوشیار سازی آنها نسبت به خطر بزرگی است که ساختار منطقه را به طور کامل
تهدید می کند.
فرانسیس فوکویاما در سخنرانی در کنفرانس آمریکا و جهان اسلام که در ۱۰
فوریه ۲۰۱۰ در دوحه قطر وبا حضور ۳۰۰ شخصیت اسلامی وآمریکایی از جمله رجب
طیب اردوغان نخست وزیر وقت و رئیس جمهور فعلی ترکیه و هیلاری کلینتون
وزیرخارجه وقت آمریکا برگزار شد از آمریکا خواست تا به سرعت خود را از
آلودگیهایی که از طریق اشغال عراق به وجود آمده پاک کرده و با حمایت از
تحول در جهان عرب آنرا به عنوان یک راهبرد در سیاست های خاورمیانه ای خود
استفاده کند.
با وجود آنکه نمایندگانی از ۳۸ کشور عربی و اسلامی در این کنفرانس
مشارکت داشتند، جز در یک پژوهش که در پایگاه اطلاع رسانی موسسه صلح
آمریکایی تحت عنوان “حمایت از دمکراسی! یک ضرورت برای منافع امنیتی آمریکا”
منتشر شد در جای دیگری به این گفته مردی که بیشترین تاثیر گذاری را در سمت
و سو دادن به سیاست های آمریکا دارد، توجه نشد.
زمانی هم که در سال ۲۰۰۳ دونالد رامسفیلد وزیر جنگ وقت آمریکا اعلام کرد
بعد از عراق نوبت به سوریه خواهد بود نیز هیچ تحلیلگری مسئله جنگ طایفه ای و
تلاش برای تجزیه فروپاشی از درون را مد نظر خود قرار نداده بود.
حتی سه سال بعد از آن زمانی که در اوج جنگ ۳۳ روزه کاندولیزا رایس از پروژه “هرج ومرج سازنده” خود برای شکلگیری خاور میانه جدید سخن به میان آورد به جز یک هیاهو رسانه ای و یک موج تحلیلی ـ رسانه ای ، بدنه جوامع عربی واسلامی چندان با این مسئله درگیر نشد تا آنکه خود را در میان سونامی تروریسم، تکفیری و تجزیه طلبانه یافتند.
دونالد رامسفیلد وزیر جنگ اسبق آمریکا اخیرا در یک اظهار نظر اعلام کرد
چهار کشور ، سوریه ،عراق، لیبی و یمن به دلیل جنگ های طایفی دایر در آنها و
از بین رفتن زمینه همزیستی مسالمت آمیز بین ساختارهای تشکیل دهنده جامعه
از پتانسیل کافی برای تجزیه برخوردار می باشند.
با توجه به این سخنان و همسویی عملکرد گروه های تکفیری در این چهار کشور
میتوان به آسانی به این نتیجه رسید که همه آنها از سوی یک رهبری کلان
اداره می شوند مسئله ای که برای مقابله با آنها نیز یک رهبری واحد و بسیج
مردمی امری حیاتی می نماید امری که شاید صرفا از طریق رهبران برجسته دینی
امکان پذیر باشد. زیرا در سایه دادههای موجود و برخورد انفعالی دولت عراق
در قبال جریان های تروریستی بعد از ورود و تسلطشان بر مناطقی خاص، جولان
دادن سازمان های جاسوسی غربی و عربی به ویژه آمریکا و عربستان در مناطقی
خاص از عراق و حتی کمک های تسلیحاتی و اطلاعاتی به آنها به بهانه فعالیت
ائتلاف بین المللی، جز تکرار شکست ها و تکثیر تروریسم در مناطق مختلف عراق
چیزی عاید این مردم نشد. اما به گفته شیخ عبدالمهدی الکربلائی سخنگوی
مرجعیت اخیرا و با شکل گیری نیروهای مسلح مردمی که در پاسخ به درخواست
مرجعیت بسیج شده اند ، شاهد پیروزی های مختلفی در عراق بودیم که مهمترین آن
آزادی شهر تکریت بود.
از سوی دیگر اگر آنگونه که دشمنان ادعا می کنند محور مقاومت دچار فرسایش
شدیدی شده باشد نیازی به اختصاص بخش عمدهای از نشست روز سه شنبه گذشته
ائتلاف بین المللی به این نیروها نبود.
یک مسئول آمریکایی که خواست نامش فاش نشود به خبرگزاری فرانسه گفت که جلسه
سه شنبه گذشته در پاریس یک جلسه عادی نیست بلکه قرار است رهبران ائتلاف بین
المللی مسئله حضور نیروهای حشد شعبی در عملیات آزادی سازی الرمادی و
استان الانبار عراق را با حیدر العبادی مورد بررسی قرار دهند.
در این راستا روزنامه عربستانی الریاض هم در مقاله ای تحت عنوان “ازادی الانبار یا اشغال آن” بدون توجه به مشارکت شمار قال توجهی از عشایر اهل تسنن عراق در آماده سازی برای آزادی این منطقه می پرسد: آیا مقصود از آزادی الانبار از بین بردن یک ساختار تشکیل دهنده طیف عراق است؟ اشاره او به صورت فتنه انگیزانه ای به ساختار اهل تسنن در الانباره بوده است.
نویسنده این مقاله در پایان اعتراف می کند که مذهبگرایی در عراق یک مشکل برای افراد ذی نفوذ در عراق نیست بلکه روش و ابزاری است که تلاش می شود یک مذهب واحد در عراق حکمفرما شود این کار صرفا از طریق همکاری با داعش و تسلیم سلاح به وی امکان پذیر است این امر از سوی جامعه جهانی نیز مورد حمایت قرار گرفته است.
رئیس کمیته امنیتی و دفاع پارلمان عراق اعلام کرد که جنگندههای سعودی در نزدیکی منطقه الانبار در حال پرواز بودهاند که به وسیله نیروی هوایی ارتش عراق از این منطقه دور شدهاند.
“حاکم الزاملی” رئیس کمیته امنیتی و دفاع پارلمان عراق اعلام کرد که نیروی هوایی ارتش عراق جنگندههای عربستانی را که به حریم هوایی عراق در منطقه النخیب در جنوب شرقی استان الانبار نزدیک شده بودند از این منطقه دور کرده است.
وی در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی ترکیه اعلام کرد که این منطقه تنها
یک روز بعد از این حادثه به وسیله خمپاره و کاتیوشا مورد اصابت قرار گرفته
است.
الزاملی اعلام کرد که جنگندههای عربستان در حال پرواز بر فراز منطقه
النخیب در استان الانبار بودند که با وارد عمل شدن نیروهای هوایی ارتش عراق
این جنگندهها وادار به عقب نشینی شدند.
وی افزود که بعد از این اقدام عراق پیامی به عربستان ارسال کرده است و
تأکید کرده که از این کشور و ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش توضیحاتی در
این زمینه خواسته که دلیل پرواز جنگندههای سعودی در منطقهای که در آن
عملیات نظامی انجام نمیشود چیست.
رئیس کمیته امنیتی و دفاع پارلمان عراق تأکید کرد که عربستان در پی این
اعتراضها عذرخواهی کرده اما دولت عراق پیام رسمی اعتراض خود را به ائتلاف
آمریکایی و عربستان ارسال خواهد کرد.
منطقه النخیب یکی از مناطق مورد نزاع استان الانبار و کربلاست که از لحاظ اداری وابسته به استان الانبار است.
معاون استانداری ذیقار عراق از مرگ “طارق عزیز” وزیر خارجه و معاون صدام به علت سکته قلبی خبر داد.
به نقل از پایگاه خبری السومریه نیوز، «عادل دخیل» معاون استانداری “ذی قار” از مرگ “طارق عزیز” ۷۹ ساله، وزیر خارجه و معاون صدام، دیکتاتور معدوم عراق بر اثر سکته قلبی در زندان خبر داد.
بنا به گفته معاون استانداری « ذی قار» وی پس از حمله قلبی در زندان به بیمارستان منتقل شد و بعد از ظهر امروز (جمعه) فوت کرد.
طارق عزیز از سالهای ۱۹۸۳- ۱۹۹۱ وزیر خارجه و از سال ۱۹۷۹- ۲۰۰۳ معاون صدام بود.
دادگاه عالی عراق در ۴ آبان ۱۳۸۹، وی را به اتهام مشارکت در قتلعام شیعیان عراق در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) به مرگ محکوم کرده بود.
طارق عزیز با نام اصلی «میخائیل یوحنا»، تنها فرد مسیحی در کابینه صدام بود
و در سالهای جنگ تحمیلی و حمله صدام به کویت سمت وزیر خارجه عراق را بر
عهده داشت.
یکی از فرماندهان میدانی حزب الله لبنان در نبرد با گروه های تکفیری به شهادت رسید.
فرمانده ای دیگر از فرماندهان حزب الله لبنان به شهادت رسید.
شهید “عادل عبدالله حماده” ملقب به «ابو رضا» یکی از فرماندهان میدانی
حزب الله لبنان بود که در نبرد با ترویست های تکفیری به فیض شهادت نائل
آمد.
این شهید از اهالی روستای «الصوانه» در جنوب لبنان بود و پیکرش طی روزهای آتی تشییع می شود.
با پاکسازی بخش اعظم کوهستان های منطقه قلمون سوریه از لوث تکفیری ها، آنها به منطقه “جرود عرسال” لبنان پناه بردند.
رزمندگان حزب الله لبنان در روزهای اخیر عملیات بزرگی را برای پاکسازی
منطقه «جرود عرسال» لبنان از لوث تکفیری ها آغاز کرده که این عملیات با
پیشروی وسیع رزمندگان حزب الله و عقب نشینی تکفیری ها همراه بوده است.
اعضای داعش، سه تن از عناصر سابق گروه تروریستی جبهه النصره را در استان دیرالزور سوریه ذبح کردند.
داعش امروز سه مرد دیگر را در روستای “الجرذی” در حومه شرقی استان دیرالزور اعدام کرد.
این گروه تروریستی دلیل اعدام این سه نفر را جنگیدن آنها با داعش اعلام کرد.
این مردان اعضای گروه تروریستی جبهه النصره بودند و پس از اشغال استان
دیرالزور به دست داعش، پیش این گروه تروریستی توبه! کرده بودند، اما با این
حال آنها از اعدام داعش در امان نماندند.
از زمان اشغال استان دیرالزور به دست داعش تاکنون، این گروه تروریستی به
صورت هفتگی ده ها تن از مردان این استان را در ملاء عام اعدام می کند تا
مردم جرات قیام را بر ضد داعش نداشته باشند.
همچنین در هفته های اخیر حومه شمالی استان حلب شاهد درگیری شدید بین داعش و
دیگر گروه های تروریستی از جمله جبهه النصره بوده که تاکنون به هلاکت ده
ها تروریست از دو طرف منجر شده است.
داعش با هدف اشغال شهر حسکه، حمله گسترده ای را به سوی این شهر شرقی سوریه آغاز کرده است.
داعش به دنبال اشغال یکی دیگر از شهرهای سوریه است.
این گروه تروریستی در روزهای اخیر حمله گسترده ای را به شهر “حسکه” آغاز
کرده است و هم اکنون در فاصله نزدیک به یک کیلومتر از جنوب این شهر قرار
دارد.
داعش در حمله تاکنون از ۱۵ عامل انتحاری استفاده کرد که این عاملان انتحاری
با سوار شدن بر خودروهای بمب گذاری شده، خود را در نزدیکی مواضع نیروهای
نظامی سوریه منفجر کردند.
با این وجود نیروهای داعش در پشت دروازه های شهر حسکه زمینگیر شدند و با
مقاومت نیروهای ارتش سوریه و مردم حسکه داعش نتوانست که وارد این شهر شرقی
سوریه شود.
کنترل شهر حسکه هم اکنون به صورت مشترک در اختیار ارتش سوریه و نیروهای
مردمی کرد است و مردم شهر حسکه بی هیچ نگرانی به کارهای روزمره خود در داخل
این شهر می پردازند.
شهر حسکه از شهرهای شرقی کشور سوریه است که مردم ساکن در این شهر از قومیت های عرب و کرد هستند.
در پاسخ به زیـاده خواهـی و گستـاخی مقامات آمریکایی در مذاکــرات هستـه ای
«امروز اگر می بینید این ها می گویند باید سایت های موشکی را بگردیم، می خواهند از ابهام خارج بشوند و بدانند توان نظامی ایران تا چه حدی است تا اگر روزی جنگ در گرفت، کجاها را باید بزنند.. اگر می بینید رهبری خط قرمزها را برای سایت های نظامی مشخص می کند، امنیت من و شماست.. عزیزان درون را حفظ کنید..ملت اسلام هیچگاه از دشمن خارجی شکست نخورده و این وعده خداوند است و نباید بگذاریم دشمنان انقلاب در داخل آشوب به وجود آورند و ما باید گوش به فرمان رهبری باشیم»
صوتی
استفن کینزر، خبرنگار الجزیره که مدتی را در ایران به گشتوگذار مشغول بوده است، چند روز قبل مقالهای دربارۀ مذاکرات هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی نگاشته است و در بخشی از آن از اشتیاق مردم ایران برای توافق هسته ای سخن گفته است.
پاراگراف ابتدایی این مقاله چنین میگوید: «بر فراز یکی از میدانهای اصلی تهران، تصویری تمامقد و ۱۲ متری از باراک اوباما در کنار یک قهرمان باستانی ایرانی است که هر دو کفشهایی شیک به پا دارند. شعار زیر این تصویر میگوید: در امان باش، با ما راه بیا. این تبلیغی برای یک شرکت کفش ایرانی است و نشانهای از اینکه ایرانیان چه مشتاقانه به امید توافقی هستهای هستند که تحریمهای اقتصادی را رفع میکند و شاید دورهای جدید در روابط با ایالات متحده میگشاید.»
نگارندۀ این مقاله که مضمون اصلی متن خود را به اهمیت مصالحۀ هستهای اختصاص داده است، در خواندن کلیدیترین نمادی که به آن اشاره میکند اشتباه کرده است. تصویر مد نظر کینزر، یکی از تابلوهای مشهور «با ما باش، در امان باش» است که مدتی پیش برای هشدار نسبت به مذاکرات هستهای در شهر تهران برافراشته شدند و در واقع مفهومی کاملا متناقض با آنچه که خبرنگار الجزیره برداشت کرده است، دارند.
این تابلو چندی پیش توسط خانه طراحان انقلاب اسلامی طراحی شده و به نشانه اعتراض به آمریکا در نزدیکی میدان ولیعصر تهران نصب شده بود. گفتنی است پیش از این در همین راستا تبلیغاتی با عنوان صداقت آمریکایی نیز در اعتراض به مشی آمریکا در مذاکرات هسته ای در جای جای تهران نصب شده بود که البته پس از مدتی با اعتراض برخی حامیان دولت، توسط شهرداری جمع آوری گردید.
روزنامه دیلیتلگراف-تهدید سایبری که در ماههای اخیر بزرگنمایی آن در دستور کار ویژه مقامات آمریکایی قرار گرفته توسط کیت الکساندر رئیس سابق آژانس امنیت ملی آمریکا هم مورد تأکید قرار گرفت. وی میگوید ایران در کنار آمریکا، انگلیس، اسرائیل و روسیه یکی از 5 بازیگر بزرگ عرصه سایبری است. بزرگترین تهدیدی که وجود دارد، حملهای فاجعهبار به زیرساختهای انرژی است. ما برای چنین چیزی آماده نیستیمایران جزو 5 قدرت سایبری
علامه جعفری می گوید :فردی برای من تعریف میکرد که: تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم یا امام رضا دلم میخواد تو این سفر خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی .نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم.وارد صحن که شدم خانوممو گم کردم اینور بگرد،اونور بگرد،یه دفعه دیدم داره میره .خودمو رسوندم بهش و از پشت سر زدم بهش که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست.بلافاصله بهم گفت :*خیلی خری*حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه؛ زنه که دید انگار دست بردار نیستم و دارم نگاش میکنم گفتش:
نه فقط خودت، بلکه پدر و مادر و جد و ابادت هم خرن.
علامه میگوید این داستان را برای شهید مطهری تعریف کردم تا بیست دقیقه می خندید.
قدرت موشکی ایران ناوگان دریایی آمریکا را نابود میکند
یک روزنامه الجزایری نوشت: سامانه موشکی ایران قادر است در دقایق نخست درگیری، تمام قسمتهای ناوگان دریایی آمریکا را در خلیج فارس متلاشی و به لاشه کشتی و ناو جنگی تبدیل کند.
در ادامه گزارش "برگهای برنده و واکنش سهمگین ایران به حمله احتمالی آمریکا-اسرائیل، به روزنامه الجزائری «الشروق» اشاره می شود که در مقالهای طولانی درباره رویارویی احتمالی اسرائیل و آمریکا با ایران نوشت: پیش از آنکه وارد جزئیات طرحهای جنگی [دفاعی] جمهوری اسلامی [ایران] برای مقابله با تجاوز احتمالی بشویم، در ابتدا به موقعیت نظامی و امکانات ژئواستراتژیک و سیاستهایی که به ایران امکان میدهد از همه برگهای بازی استفاده کند میپردازیم.
علاوه بر این به فنآوری پیشرفتهای میپردازیم که ایران را قادر ساخته است تا قدرتی نظامی در منطقه باشد که نه تنها بتواند از خود دفاع کند بلکه بتواند با قدرتهای جهانی و منطقهای و در رأس آنان با آمریکا و رژیم صهیونیستی مقابله کند.
زمانی
که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد، تیمسار آبشناسان
نامهای به صدام نوشت که خیلی خواندنی است و یکی از افتخارات ارتش جمهوری
اسلای ایران است...
«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب
میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و
دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه
اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی، محلههای مسکونی و بیدفاع را
بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد».در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
سالها
قبل در اسکاتلند، تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در مسابقه
کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آنجا گروه او اول شد و عراقیها
هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید
قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خود او را اسیر
کرد.زنده باد یاد دلیر مردان سرزمینم ..
آقای هاشمی رفسنجانی که این روزها به حاجی خاطره از وی یاد می شود هرچند وقت یکبار یاد یکی از خاطراتشان از امام راحل بنا شرایط و مصلحت و منفعت خودشان گل می کند و آن را برای مردمانی که به خیال آقای هاشمی حافظه خود را از دست داده اند بازگو می کنند.
خاطراتی که بیشتر جنبه جلب توجه و گاهی دروغ و یا همراه با فرافکنیست و زمانی به یاد حاج آقا می آید که کشور در دوره حساس بوده و یا حواشی خاصی اطراف او و یا خانواده اش به وقوع می پیوند. این بار با شروع دادگاه آقازاده گویا آقای هاشمی بعضی از خاطراتی که به نفعشان نیست را زود از یاد برده اند و بجای آن دست به تهدید نظام برای افشای اسرار می زنند.
بد نیست خاطره ای از امام (ره) را صرفاً جهت اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی بازگو کنیم شاید ایشان چیزهایی یادشان آمد.
در سال ۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بنی بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی میرود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی میکند. مردم به او حمله میآورند و میخواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش میبرد، بچههای کمیته جلوی او را میگیرند میبرندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس میگیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده میشود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم؟ امام به مرحوم آیت الله اشراقی میفرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
پ,ن : پس جناب آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، طبق این خاطره از امام راحل (ره) برخورد با خائنین به کشور هرکسی که باشد می بایست با شدیدترین شکل ممکن صورت بپذیرد نه اینکه به بهانه رسیدگی به پرونده آقازاده به نوعی نظام را تهدید به افشای اسرار کنید.
روزی روزگاری پادشاه معلوم الحالی بود که به دوختن و پوشیدن لباس های تازه خیلی علاقه داشت. برای همین دستور داد هرکس بهترین لباس رو براش بدوزه پاداش خوبی به اون خیاط بده.
خیاطی که از ظلم های پادشاه خسته شده بود و میخواست درس خوبی به پادشاه بده به قصر رفت و گفت من میتونم لباسی بدوزم که فقط آدم های باهوش بتونن ببینن و آدم های احمق نمیتونن اون لباس رو ببینند.
پادشاه وقتی دید ازین طریق میتونه آدم هارو تشخیص بده دستور دوخت این لباس رو به خیاط داد. خیاط هم شروع به دوختن لباس کرد اما هیچکس نمیتونست این لباس رو ببینه.
وقتی کار دوخت لباس تموم شد خیاط لباس خیالی خودش رو برد و تن پادشاه کرد. اما چون هیچکس دوست نداشت بهش بگن احمق شروع به تعریف و تمجید کردند اما در حقیقت لباسی به تن پادشاه نبود و اون لخت لخت بود.
حالا از اون ماجرا چندین سال می گذره و خیاط هایی برای بلهوسی و لذت بردن از ناموس یک ملت لباس هایی دوختن بسیار تنگ و زننده و به بهانه مد و باکلاس بودن جوری وانمود کردن که هرکس ازین لباس ها رو بپوشه خیلی فهمیده و عاقل و با کلاسه و هرکسی که نپوشه احمق و امل هست.
عده ای احمق مثل همون پادشاه که این لباس هارو می پوشند از سوی اون هایی که به دنبال بلهوسی و لذت بردن هستن و نمیخوان کسی بهشون بگه احمق مدام مورد تمجید قرار می گیرند و عده ای هوشیار و فهمیده هم که این لباس ها رو نمی پوشند از سوی همون احمق ها متهم به بی کلاسی و امل بودن می شوند.
پیامبر اکرم (ص): هلاکت زنان امت من در دو چیز سرخ است:یکی طلا و دیگری لباس های نازک و بدن نما. (شیخ مفید، امالی)
پ,ن : خب حالا شما مثل همون پادشاه احمق هستین یا ...؟
دوستم تازه ماهواره خریده بود. بهش گفتم برا چی رفتی ماهواره خریدی؟ مگه نمیدونی چقدر بدآموزی داره؟ جواب داد : ما فقط شبکه های خوب ماهواره رو نگاه می کنیم و شبکه های بدش رو قفل گذاشتیم.
گفتم چرا داری خودت رو گول میزنی؟ یعنی وقتی شیطان اومد تو جلدت شبکه های بدش رو باز نمیکنی؟ اصلاً مگه شبکه خوبی هم داره که شبکه های بدش رو قفل کردی؟
جواب داد : بله شبکه های مستندش خیلی خوبن. گفتم خب ماهم شبکه مستند داریم. جواب داد : شبکه های ورزشی خوب داره. گفتم خب ماهم شبکه ورزشی داریم. گفت : فیلم های خوبی پخش میکنن. گفتم ماهم شبکه پخش فیلم داریم.
هر شبکه ای که گفت ما تو ایران خودمون هم داشتیم. دیگه نتونست حرفی بزنه بهش گفتم : دیدی تو دنبال کانال خوب نیستی.
دوسه هفته بعد متوجه شدم حجاب خانم دوستم خیلی عوض شده و دیگه چادر به سر نمیکنه که هیچ حتی لباس های زننده هم می پوشه. دوستمم دیگه دور و ور مراسم های مذهبی رو خط کشیده بود و دیگه خبری ازش نبود. پیش خودم گفتم تازه اولشه.
به یکسال نکشید که دوستم از خانمش جدا شد. گویا قضیه اینجوری بوده که دوستم و خانمش هروقت باهم میرفتن بیرون خانمش گلایه می کرده که چرا دوستم همش به دخترای مردم بد نگاه می کرده و یا دوستم همش به خانمش گیر میداده که چرا اینقدر موبایل تو دستش هست و مشخص نیست باکی داره صحبت می کنه و به کی داره پیامک میزنه.
اما ماجرا هی بدتر می شده و دوستم با دختر های نامحرم بدنام رفت آمد داشته و خانمش هم بعضی وقت ها دیروقت میومده خونه با آرایشی بد و لباس هایی زننده.
باز به خودم گفتم به قول خودشون فقط قرار بود شبکه های خوب ماهواره رو نگاه کنن پس چی شد؟
عکس از : مجله بنیانا
توی دفتر کارم نشسته بودم و مشغول انجام امورات اداری بودم که خانمی با حجابی بد به من مراجعه کردند. بعد از اینکه کار اون خانم رو ا نجام دادم بهشون گفتم : میشه لطف کنین حجابتون رو رعایت کنین؟ اون خانم در جواب به من گفتن: من فکر نمیکنم حجابم مشکلی داشته باشه، به نظرم حجابم خوبه.
به اون خانم توضیح دادم چرا حجابشون مشکل داره و چرا باید حجابشون رو رعایت کنن. اما قانع نشدن و گفتن: تازمانی که بنده رو قانع نکنید حجابم رو رعایت نمی کنم. این رو گفت و رفت.
دو روز بعد مجدد همون خانم به بنده مراجعه کرد. بلافاصله بعد از ورود ایشون به اتاق بنده دوتا ارباب رجوع چشم هیز هم وارد اتاق شدن تا ببینن این خانم کجا میره و چیکار میکنه.
من با نگاهی پر از حرف باعث شدم تا اون دوتا جوون از اتاقم برن بیرون و بعدش به اون خانم نگاه کردم و گفتم: یادتونه به من گفتین اگه به من ثابت کردین حجابم رو رعایت میکنم؟ جواب داد: بله یادمه.
به اون خانم گفتم: دلیلی بالاتر از این دوتا جوون چشم هیز که به دنبال شما راه افتاده بودن؟ بنده خدا یک مقدار با خودش فکر کرد و دید واقعاً برای بعضی ها شده مثل یک طعمه و وسیله ای برای لذت بردن و جواب داد: بله حق باشماست. از اون روز به بعد هروقت اون خانم رو توی اداره دیدم با چادر و حجاب مناسب بود...
پ,ن : متاسفانه اینجور خانم ها همیشه دنبال خود نمایی هستند و هرگز پیش خودشون فکر نمیکنن که ممکن هست عده ای مثل گرگ به اون ها به چشم یک طعمه و وسیله ای برای لذت نگاه کنند.
خواهرم….
چادر مشکی تو برایت امنیت می آورد
خیالت راحت!!!!
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی ها هستند…
این ماجرا واقعیست...
ظاهر و نوع پوشش با بقیه فرق داشت. اومد جلوی غرفه معبر سایبری فندرسک در نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی، موهاش از روسریش زده بود بیرون.
همینجوری مشغول نگاه کردن به پوستر های معبر شد. تا اینکه رسید به پوستر دختران فروشی.
چند لحظه ای وایساد و خوب دقت کرد. بعد سمت چپ و راستش رو نگاه کرد و روسریش رو باز کرد و موهاش رو داد داخل و روسری رو محکم بست، جوری که دیگه مویی بیرون نموند.
روی پوستر دختران فروشی نوشته شده بود :
خواهرم:
نمی گویم حتماً چادر بپوش
اما گوهر وجودت را به چشم های هیز
ارزان نفروش...
پ,ن : کاش برای اصلاح شدن خودمون هم خدا یه نشانه و یک نوری میفرستاد...
کاربرد ماهواره در خارج :
متخصصین و دانشمندان خارج از کشور در جهت رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی و دست یافتن به اطلاعات و کمک به ملت ها و مردم در بسیاری از زمینه ها اقدام به پرتاب ماهواره به فضا می نمایند.
نتیجه استفاده از ماهواره در خارج از کشور:
رشد و شکوفایی دانش
کسب اطلاعات جدید
تبادل سریع اطلاعات
آگاهی از تهدیدات طبیعی
و ...
کاربرد ماهواره در ایران :
مردمی که ادعای روشنفکری و به قول خودشان به روز بودن می کنند برای بالا بردن سطح دانش و آگاهی خودشان اقدام به نصب ماهواره می نمایند تا از شبکه های بسیار جذاب آن کمال استفاده را ببرند.
نتیجه استفاده از ماهواره در ایران:
از بین رفتن بنیان خانواده ها
رفتار های پر خطر
فقر فرهنگی
فساد اخلاقی
و ...
پ,ن : بعد میان داد میزنن چرا ما عقب افتاده هستیم. اول بشین فکر کن چه کسی باعث عقب افتادگی شده...
همزمان با اغتشاشات سال 88 محسن مخملباف ایرانی وطن فروش به منظور بد بین کردن افکار مردم نسبت به رهبر معظم انقلاب، اقدام به انتشار متنی با عنوان راز های زندگی خامنه ای نمود. اما دروغ هایی که مخملباف به عنوان راز در این متن انتشار داد آنقدر بچگانه بود که اعتراض خیلی از همکیشانش را در برداشت.
مخملباف در اراجیف هایش نوشته بود زیرزمین بیت رهبری یک بیمارستان خصوصی دارد با 4 دکتر کشیک در طول 24 ساعت مراقبند و مجموعه ای که از خامنه ای محافظت می کنند 10000 نفر می باشند و کل ثروت خامنه ای و خانواده اش 36 میلیارد دلار است.
برای خامنه ای یک اتوبوس ضد گلوله که 500 میلیون تومان خرج برداشته ،ساخته شده است که دارای دو اتاق خواب و دستشویی و حمام است و هم چنین یک آشپز خانه کوچک دارد.
خامنه ای (1 عدد هواپیمای ایرباس) مخصوص سفرهای خودش، (2 عدد بوئینگ 707 ) یکی مربوط به سفرهای فامیل و یکی مربوط به محافظین، (5 عدد فالکوم) 2 تا مربوط به سفرهای خودش و یکی برای سفرهای مجتبی و دوتا برای سفرهای فامیل، (5 عدد هلیکوپتر) 2 هلیکوپتر برای سفر خامنه ای و یک هلیکوپتر برای سفر مجتبی و دو هلیکوپتر مربوط به فامیل در بیت رهبری دارد.
و از همه جالب تر اینکه مخملباف در متن خنده دار خود نوشته بود خامنه ای با شنود تلفن ها دچار افسردگی شدید است چراکه هر شب قبل از خواب به این نتیجه می رسد که کسی او را دوست ندارد و فردا صبح دوباره مردمی را می بیند که از ترس، خود را مرید او نشان می دهند تا به ثروت و قدرت برسند و یا از خشم او در امان باشند.
و حالا همان خامنه ای که مخملباف می گفت در زیرزمین بیت رهبری یک بیمارستان خصوصی با 4 دکتر کشیک دارد این روز ها برای یک عمل ساده راهی بیمارستان دولتی می شود و آنجا برای اینکه برای سایر بیماران مشکلی پیش نیاید قبل از تمام بیماران و در اول صبح به درخواست خودش مورد عمل جراحی قرار می گیرد.
همان خامنه ای که مخملباف می گفت یک اتوبوس ضد گلوله که 500 میلیون تومانی دارد که محافظانش از جلو و عقب او را اسکورت و 10000 نفر از وی حفاظت می کنند امروز در یک بیمارستان دولتی بستری است بدون آنکه بخشی را تعطیل کنند و یا محافظینش باعث اختلال در روند کاری بیمارستان شوند.
همان خامنه ای که مخملباف می گفت ثروتش 36 میلیارد دلار است و چندین هواپیما و هلیکوپتر و ... دارد امروز بجای آنکه در یک بیمارستان خارج از کشور و یا یک بیمارستان حداقل خصوصی داخلی عمل کند در یک بیمارستان دولتی عمل می شود درست مانند یک انسان معمولی مثل سایر مردم کشورش.
و در پایان به مخملباف پیشنهاد می کنیم جهت فهمیدن و درک عشق و علاقه واقعی مردم نسبت به رهبرشان، در همان شبکه های اجتماعی که روزی علیه این نظام نقشه می کشیدند و کوته فکرانی را برای اغتشاش می شوراند سری بزند و پست ها و کامنت های آنان را مطالعه نماید تا شاید از شدت افسردگی خود کشی کند.
پ,ن : مخملباف ها خوب بدانند هرگز نمی توانند با چرندیاتشان واقعیات دنیا را برای چشم های آزادی خواهان جهان کور کنند.
متأُسفانه بخاطر سیاست های غلط و ترویج باورهای اشتباه و تزریق فرهنگ غرب در رگ پویای بدنه ملت، زادوولد در بین زوج ها بشدت کاهش یافته و همین امر باعث پیری جمعیت و ضربات جبران ناپذیری از جمله عدم رشد و توسعه اقتصادی، پیری و بی نشاطی جمعیت، آسیب های اخلاقی و تربیتی و ... را دربر خواهد داشت.
سهم قابل توجهی از کشورهای در حال پیر شدن را کشورهای اروپایی و آمریکایی تشکیل می دهند به گونه ای که از آسیا تنها کشورهای کره جنوبی، نیوزیلند، و سنگاپور در سال 2030 به جمع کشورهای پیر افزوده خواهند بود.
این خود نشان می دهد فرهنگی که عده ای به اصطلاح روشنفکر از غرب به نمایش می گذارند همان شیوه اشتباهیست که خود غربی ها گرفتار آن شده اند و در آن فرو رفته اند.
متأسفانه امروزه عده ای که ادعای روشنفکری هایشان گوش فلک را کر کرده است و مدام دم از نژاد آریایی و کوروش کبیر می زنند و بدان افتخار می کنند بجای روی آوردن به زادوولد، به نگهداری از حیوانات خانگی از جمله سگ می پردازند.
کوروش که بنیان گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود و در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد تمام تلاشش این بود تا نام ایران را زنده نگاه دارد و همیشه بدان عشق می ورزید تا جایی که گفته بود : فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.
اما جالب است بدانیم همان کوروش کبیر دارای چهار فرزند به نام های کمبوجیه دوم، آتوسا، بردیا و رکسانا (آرتیستونه) بود. پس تو ای کسی که خودت را یک ایرانی و طرفدار کوروش می دانی بخاطر همون کوروش جونت بجای سگ بازی به فکر زادوولد برای آینده بهتر کشورت باش.
متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.
اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسند عجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است و تشکر هم می کند.
و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.
اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff ) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟
خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff ) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوی نجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟
جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.
و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسد و فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...
پ,ن : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!
تازه دانشگاه قبول شده بود. با رتبه عالی. داشت می رفت تا کارهای ثبت نامش رو انجام بده. توی راه چشمش افتاد به پسر و دختر کوچولوی همسایه که مشغول بازی های کودکانه خودشون بودن.
یکدفعه صدای از بلند گو ها بلند شد : «توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی دشمن نزدیک است. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.»
رگ غیرتش ورم کرد. با خودش گفت اگه امروز من برم دانشگاه، کی ازاین دوتا بچه و بچه های آینده کشورم دفاع کنه؟ کی جلوی دشمن به ایسته تا چشم چپ به ناموس و خاک وطن نداشته باشه؟
بیخیال دانشگاه علم شد و رفت و در دانشگاه عشق ثبت نام کرد و راهی رشته شهادت شد. روز ها درس دلدادگی را می گذراند و شب ها 11 واحد گریه را پاس می کرد. تا اینکه با معدل بالا فارغ التحصیل شد و مثل خیلی از فرارمغزی ها هرگز بر نگشت.
سال ها بعد فارغ التحصیل دانشگاه عشق که به رتبه استادی معرفت رسیده بود را از بین خاک های فکه پیدا و برای تدریس درس عاشقی و دلدادگی راهی دانشگاه علمی کردند که روزی با رتبه عالی در آن قبول شده بود و انصراف داده بود.
اما همان دو کودک بیست سال پیش که روزی برای آنان و آینده آن ها جانفشانی کرده بود جلوی در دانشگاه را گرفته بودند و می گفتند دانشگاه قبرستان نیست، محل علم و فرهنگ است و نمی گذاشتند استاد وارد دانشگاه شود، همان استادی که روزی برای آن ها از دانشگاه علم گذشت و امروز همان ها از استاد میگذرند...
قضیه ای که متأسفانه در دانشگاه شریف در سال 1384 و دانشگاه امیرکبیر در سال 1387 اتفاق افتاد و به ساحت مقدس شهدای گمنامی که قرار بود در دانشگاه درس عشق و معرفت بدهند هتک حرمت شد...
پ,ن: احترام همه برام واجبه اما اونایی که با دفن شدن شهدا در دانشگاه ها و یا اماکن دیگه مخالفت میکنن مطمئن باشین به فکر علم و فرهنگ و این بهانه ها نیستند. درواقع با دفن شدن شهدا اونا دیگه برای بلهوسی هاشون راحت نیستند...
- روز قیامت وقتی همه به صف شده بودن خداوند فرمود : هرکی مدرک تحصیلی بالایی داره و پولداره بیاد بره بهشت تا از نعمت هایی که بهش میدم لذت ببره و هرکی اینارو نداره بیاد بره جهنم تا شدید ترین عذاب ها رو ببینه.
دهه چی شد؟ مگه خدا همچین کاری هم میکنه؟ خادم سایبری چی میگی برا خودت حالت بده ها؟ خدا و این حرف ها؟ چرا داری کفر میگی؟
- کفر کجا بود؟ خب حرف حساب می زنم دیگه. مگه نمی بینین اون خانواده هایی که ادعای خدا پرستی و مسلمانی دارن وقتی برای دخترشون خواستگار میاد بجای اینکه به دین و اخلاق خواستگار توجه کنن به مادیات و مدرک و این چیز ها توجه میکنن؟
خدای اون ها هم لابد اینجوری هست دیگه. وگرنه کتاب خدا مشخصه، دین خدا مشخصه، احادیث ائمه مشخصه و اون چیزی که مشخص نیست این هست که این کفر از کجا اومده؟؟؟
متأسفانه ما برگشتیم به دوران جاهلیت، مادیات و ثروت و مدرک و خیلی چیزای دیگه که فقط برای به رخ کشیدن هستن جاش رو به انسانیت و دین و معرفت و پاکدامنی داده.
بیایم یه مقدار حرف ها و شعار های کلیشه ای رو بگذاریم کنار و خیلی رو راست در باره ازدواج حرف بزنیم. چیزی که این روز ها فکر خیلی از جوان ها رو درگیر خودش کرده.
من خودم به عنوان یک جوان مسلمان راه تکمیل شدن دین خودم رو ازدواج می دونم اما با این وضع موجود پشت دستم رو داغ کردم که سمت ازدواج برم چون چیز هایی دیدم و هم چنین تجربه کردم که واقعاً متأسف شدم.
یک خانم چون مدرک بالایی داره یا مثلاً دانشجوی رشته پزشکی هست برای خودش عار میدونه مثلاً با یه لیسانسه که رشته غیر پزشکی هست ازدواج کنه. خب اینا ارزش جامعه ماست؟ ارزش آدم هاست؟
لپ کلامم این هست اونایی که ادعای مسلمانی دارن ادعای خدا پرستی دارن ادعای شیعه اهل بیت بودن رو دارن، اگه بخاطر مادیات ازدواج رو بهم بزنین یقین کنین که نه مسلمانین نه خدا پرستین نه شیعه هستنین.
پ,ن : برای ازدواج گوش ما پره از نصیحت کردن اما گوش خیلی ها خالیه از حرف های بالا.
زمان های قدیم توی یکی از محله ها چند تا بچه شر و شور بودن که با تیر کمون سنگی می زدن لامپ های محله رو می شکستند و هر بار شهرداری میومد و لامپ های جدید می گذاشت.
اما بعد مدتی شهرداری دیگه لامپ نگذاشت و محله تاریک تاریک شد. مردم جمع شدن و کلی نامه نوشتن و خواهش و التماس کردن تا شهرداری دوباره براشون لامپ بگذاره. شهرداری هم فقط یک دونه لامپ برای اون محله گذاشت و گفت اگه ازین لامپ خوب محافظت کردین بقیه لامپ ها رو هم میگذاریم.
چندین هزار سال قبل مردم یه جایی به اسم کوفه برای امام زمانشون که روشنگر راه زندگیشون بود نامه نوشتن و از امام حسین (ع) خواستن به اون شهر بیان تا اون ها از فیض حضور حضرت بهره مند بشن.
امام حسین (ع) برای اینکه ببینه واقعاً دعوت اون ها درست هست یا خیر و از اوضاع کوفه با خبر بشن، مسلم بن عقیل رو به عنوان نماینده به شهر کوفه فرستادن. ابتدا مردم زیادی با مسلم بیعت کردند اما وقتی پای مادیات و دنیا باز شد همشون عقب کشیدن و مسلم رو تنها گذاشتند.
حالا بعد هزار چندسال که مردم توی تاریکی بودن، کلی پیش درگاه خدا گریه و التماس و دعا کردن تا خدا یه چراغ هدایتشون و امام زمانشون براشون بفرسته.اما بجای امام زمان یه چراغ مثل مسلم فرستادن به اسم سید علی خامنه ای. گفتن ببینین اگه از این چراغ محافظت کردین و قدر دونستین که امام زمان رو می فرستیم اما اگه بخواین مثل مردم کوفه پشت مسلم رو خالی کنین از امام زمان خبری نیست.
حالا یه عده فریب ابن زیاد و گوساله سامری اون رو خوردن و بخاطر منافع مادی خودشون نامه جام زهر می نویسن یا میان توخیابون شعار میدن و فتنه درست می کنن تا به نوعی پشت این مسلم روهم خالی کنن. آهای باتو هستم توکه ادعای امام زمانی بودنت میشه، چقدر میتونی قدر مسلم امام زمانت رو بدونی؟
پ,ن : حالا فهمیدین چرا ظهور اینقدر طول کشیده؟ پس با مسلم بیعت محکمی ببندیم...
معمولاً تا اسم پهلوان میاد اکثر ماها ذهنمون میره سمت سریال جذاب دهه هفتاد پهلوانان نمی میرند. یا بعضی ها یاد پوریای ولی یا تختی و ... می افتند. افرادی که برای پهلوان بودن از «من» بودن گذشتن، با غیرت بودن، دست افتاده رو می گرفتن، بر نفس خودشون پیروز بودن و ....
متأسفانه امروزه بجای تربیت ورزشکار پهلوان همه به فکر پرورش ورزشکار قهرمان هستند. کسی که فقط بتونه مدال بدست بیاره و اصلاً هم مهم نیست منش پهلوانی داشته باشه یا نه. چون برای پهلوان بودن همیشه نباید پیروز شد گاهی هم باید باخت تا به پیروزی رسید.
توی دوران معاصر هم میشه پهلوان هایی رو پیدا کرد مثل اون پهلوان هایی که 8 سال از همه چیزشون بخاطر دین و ناموس گذشتند و رفتند جلوی گلوله دشمن ایستادن تا یوقت دست اجنوی به ناموس این کشور نیفته. خیلی هاشون توی ورزش قبلاً قهرمان بودن و بعد به پهلوانی رسیدند.
یا شادروان روح الله داداشی که غیرتش اجازه نداد یه دختر جوراب فروش ترک تحصیل کنه و خدایی نکرده بخاطر مخارج زندگیش دست به هر کاری بزنه و تا سال دوم دانشگاه تمام مخارج تحصیل اون دختر رو داد و بعدش هم به اون شکل ناجوانمردانه کشته شد. تازه این ماجرا بعد کشته شدن روح الله به گوش خانوادش رسید و تا اون موقع هیچکس خبر نداشت.
حالا توی کشور اسلامی هستند عده ای که واقعاً برای ما حکم قهرمان رو دارند اما تا پهلوانی راه بسیار درازی رو باید طی کنند. خدایی نکرده نمیخوایم ارزش کارهای خوب اون هارو نادیده بگیریم اما جلب توجه به هر روشی دور از منش پهلوانی و قهرمانی هست. عزیزانی که برای جلب توجه متأسفانه پشت به غیرت کردند و با ناموس بدحجابشون عکس های یادگاری می گیرند و در اینترنت پخش می کنن.
اما بنازم به غیرت داور اجنبی کره ای که شاید اصلاً از اسلام هم چیزی ندونه ولی در بازی کبدی بانوان ایران مقابل هند، در یک صحنه هندی ها بازیکن ایران را از زمین بیرون انداختند. این اتفاق باعث شد تا مقنعه بانوی ایرانی از سرش خارج بشه. در همین لحظه داور کره ای بازی در حرکتی جالب کت خودش را در آورد و روی سر بازیکن ایران انداخت تا او به کمک بازیکنان هندی مقنعه اش را سرش کنه.
پ,ن : ای کاش مسئولین کشورمون از اون داور کره ای تقدیر می کرند اما حیف که ....
وقتی به آشوب ها و فتنه ها و اغتشاشات علیه یک دولت مخالف نظام سلطه نگاه می اندازیم نقاط مشترک بسیار زیادی را می توانیم در اکثر آن ها پیدا کنیم.
نقاطی که گویا سرلوحه تمام این آشوب هاست و باعث قربانی شدن مردم کشورها شده است. در سال 88 نیز عده ای در کشور اسلامی ایران دست به آشوب زدند و این رفتار آنان با رفتار های گروه تروریستی داعش کاملاً همخوانی دارد. از جمله این نقاط مشترک :
1- می توان گفت اصلی ترین شباهت هردو گروه در مخالفت با حکومت اسلامی می باشد. گروهک داعش در اسلام فقط خود را اصلح می داند و ازین رو با نظام هایی که برپایه اسلام باشد بشدت مخالف است و همه را به بیعت با سرکرده خود دعوت می کند و فتنه گران نیز اصلی ترین هدفشان برانداختن ولایت فقیه در ایران بود.
2- حمایت شدید کشور های غربی و نظام سلطه از گروه داعش و فتنه گران و تجهیز کردن هردو گروه و هموار کردن مسیر برای آشوب و اغتشاش.
3- انتخاب رنگ مشخص برای گروه های خود. گروه داعش رنگ مشکی و فتنه گران رنگ سبز را برای خود انتخاب نموده اند.
4- استفاده از نماد های مذهبی توسط هردو گروه. گروه داعش با تکبیر الله اکبر پس از هرجنایت و آرم لاالهالاالله محمد رسول الله بر روی پرچمش و فتنه گران با استفاده از رنگ سبز که نماد سادات و اهل بیت در ایران است.
5- دشمنی هردو گروه با اهل بیت. داعش با تخریب قبور اهل بیت و محبان اهل بیت این دشمنی را آشکار کرد و فتنه گران نیز با هتک حرمت به ساحت مقدس امام حسین (ع) در روز عاشورا دشمنی خود را بر همگان روشن کردند.
6- حمایت جالب هر دو گروه از رژیم اشغالگر قدس. مفتی های داعشی اعلام کرده اند چون اسرائیل مظلوم است به کمک مردم غزه نمی رویم و فتنه گران نیز در روز قدس شعار نه غزه نه لبنان سر می دادند.
7- قدرت هر دو گروه در استفاده از رسانه و محیط مجازی برای جو سازی و نمایش قدرت پوشالی خود. گروه داعش با انتشار جنایات وحشیانه خود در شبکه های اجتماعی قصد ایجاد هراس در دل مردم را دارد و فتنه گران نیز با شعار ما بی شماریم گروه اندک خود را با کمک ابزار فتوشاپ بزرگ جلوه می دادند.
8- حمایت و تحت پوشش قرار دادن اخبار جنایات و آشوب ها از سوی شبکه هایی مانند BBC و الجزیره و تلاش برای خوب جلوه دادن چهره داعش و فتنه گران.
9- اقدام به فرار با لباس زنانه توسط سرکرده های هر دو گروه از شباهت های بسیار جالبیست که شاهد آن بوده ایم.
10- بهشتی جلوه دادن کشته های هر دو گروه. داعشی ها می گویند هرکسی که کشته شود ظهر با رسول الله بر سر یک سفره می نشیند و فتنه گران کشته های خود را شهید می نامیدند.
11- دشمنی هر دو گروه با دین اسلام. داعش درواقع گروهی است برای بدنام کردن اسلام. هیچکدام از قوانین داعش در اسلام به این شیوه نیامده است و تنها هدف آن ها بد نشان دادن چهره دین اسلام در دنیاست. فتنه گران نیز با خواندن نماز جماعت مختلط ، کشف حجاب در اماکن عمومی و به آتش کشیدن مساجد مخالفت خود را با دین اسلام به نمایش گذاشتند.
پ,ن: «أِنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم تا آنان را تحریک و دگرگون کنند. مریم مبارکه 83
پ,ن : تو این ساعات عزیز برای تمام بیماران دعا کنین.
یه دعای ویژه هم برای برادر ایوب غفاری که جاش امسال تو مراسمات شب های قدر حسابی خالی بود ایشاالله که حالش هرچه زودتر خوب بشه.
پ,ن : تو این ساعات عزیز برای تمام بیماران دعا کنین.
یه دعای ویژه هم برای برادر ایوب غفاری که جاش امسال تو مراسمات شب های قدر حسابی خالی بود ایشاالله که حالش هرچه زودتر خوب بشه.
- مسائل جهان اسلام در این برهه بینظیر است و این تحولات عجیب و تکاندهنده، تعیین کننده مسیر امت اسلامی در آینده است.
-
باید مراقب بود تا دشمنان امت اسلامی که ترفندهای خود را هر روز پیچیدهتر
میکنند، نتوانند بر ما غلبه کنند و البته تا کنون نتوانستهاند.
- دوران جدیدی شروع شده است که بر زندگی همه مردم دنیا تاثیر میگذارد و باشد تا صبح دولت بدمد.
- در تحلیلهای خود دچار خطا نشویم، بدانیم اگر دیدیم در جایی آمریکا و صهیونیسم در جهتی قرار گرفتند، آن جهت باطلی است.
-
غرب هرگز دل برای ملت اسلامی نمیسوزاند؛ همین جنجالهایی که به راه
میاندازند، اختلافات قومی و نژادی در اسلام نیست بلکه در اسلام همه با هم
برادرند و باید همه بیدار باشیم